چون تو گرفتار به گیسوی یار
لیک کجا دست من و موی او
هجر کشم ، گریه کنم زار زار
ره نبرم بر دژ و باروی او
کرده مرا واله و شیدا و مست
آن وتر و قوس دو ابروی او
گر تو رسیدی به برش لحظه ای
تنگ بزن حلقه به بازوی او
من نچشیدم ز لبش بوسه ای
بوسه بزن برلب و لیموی او
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: عاشقانه های کلاسیک


















































